دانش عمومی

با دادن نظر ما را در فعالیت هرچه بهتر کمک کنید

دانش عمومی

با دادن نظر ما را در فعالیت هرچه بهتر کمک کنید

باربد و نکیسا در موسیقی ایران

در دربار خسرو پرویز دو ترانه ساز و رامشگر معروف بود، یکی باربد (یک) و دیگری سرکش. سرکش در آغاز حائز مقام اول بود و برای حفظ پایگاه خودش پیوسته باربذ را که رامشگری جوان و از مردم مرو بود از حضور شاه دور می داشت. اما باربذ حیله ای کرد و آواز خویش را به گوش خسرو رسانید و از آن پس مقرب شد. ...او در ملاقات اول دستان یزدان آفریذ را برای خسرو خواند، بعد دستان پرتو پرخار را به سمع او رسانید که همان شادمانی را می بخشید، که توانگری از پس درویشی می بخشد، پس از آن دستان سبز اندر سبز را خواند و نواخت چنانکه شنوندگان از آهنگ زار زار ابریشم رود و از زیر و بم سرود خواند او مجذوب و مبهوت شدند....» (نقل از ثعالبی، از کتاب ایران در زمان ساسانیان).

به گفته فردوسی سه دستانی که باربد در این مکان خواند و نواخت، داد آفرید، پیکار گرد و سبز در سبز بود:


سرودی به آواز خوش برکشید
که اکنون تو خوانیش داذ آفرید
زننده دگرگون بیار است رود
برآورد ناگاه دیگر سرود
که پیکار گردش همی خواندند
همی نام از آواز او راندند
بر آمد دگر باره آواز رود
دگر گونه تر ساخت بانگ سرود
همان سبز در سبز خوانی کنون
برین گونه سازند مکر و فسون
بررسی موسیقی در ایران باستان با وجود گستردگی و فراوانی اسامی آواها و نغمه هایی که از طریق کتاب ها و نوشته‌ها از وجود آنها آگاهی داریم، بسیار دشوار و سخت است. این دشواری بیشتر به این خاطر است که بازمانده های هنر موسیقی در آن دوران در حد چند نام‌ساز، خنیاگر، لحن و نوا است و اثر ثبت شده موسیقی از روزگار باستانی ایران وجود ندارد. از سوی دیگر ماهیت محافظه کار هنر به ویژه موسیقی، پژوهنده را به این باور وا می‌دارد که شاید آن چه که امروزه به نام موسیقی سنتی ایران موجود است، نباید دور از لحن‌ها و نواهای ایران باستان باشد. از موسیقی ایران افسانه هایی مانده که اکثرشان از دو آهنگساز به نام های باربد و نکیسا صحبت می کند. این دو متعلق به دوران سلطنت ساسانیان بوده اند.


پادشاهان ساسانی ایرانی نژاد بودند که در دوره آنها علوم و صنایع ترقی کرد. موسیقی هم در اثر ترغیب و تشویق آنها بیش از پیش رواج و رونق گرفت. اردشیر ساسانی مردم را به طبقات مختلف تقسیم کرده بود که از آن جمله موسیقی دان ها طبقه خاصی را تشکیل می دادند و در نزد او مقامی مخصوص داشتند. ذوق ادبی و موسیقی بهرام گور (ورهرام )، نیز معروف است، چنانکه نوشته اند، چهار صد نوازنده و خواننده از هند به ایران آورد. در زمان او موسیقی دان ها بر سایر طبقات مقدم بودند و او به آنها بسیار محبت می کرد.
بهرام گور پانزدهمین پادشاه ساسانی هنگامی که پیش از سلطنت یعنی در دوران ولیعهدی در حیره نزد نُغمان لخمی از ملوک حیره به سر می برد به دوشیزه ای خنیاگر به نام آزاده دلبسته بود. آوازه این مهر به حدی بود که هنرمندان و نگارگران آثار خود را به این مطلب مزین می کردند. بهرام گور به مقام موسیقی دانان توجه زیاد داشت و از شنکل (shankal) فرمانروای هند خواست تا عده ای خنیاگر به دربار او اعزام دارد. گویند دوازده هزار هنرمند به ایران آمدند. نام این خنیاگران به اختلاف لوری – زوط و جاتی ذکر شده است و بعدها به لولی یا لوطی شهرت یافته و حتی به شعر حافظ شیرازی نیز راه یافتند. باربد موسیقی دان خاص خسرو پرویز بود که در کتاب های ادبی و تاریخی مانند شاهنامه فردوسی و خسرو و شیرین نظامی حکایاتی از او نقل شده است. مقام او نزد خسرو تا حدی بود که هر کس حاجتی داشت مطلب خود را به وسیله او به اطلاع شاه می رساند.


از جمله وقتی که اسب محبوب سلطان موسوم به «شبدیز» مرد، کسی جرات اظهار آن را نداشت، اما باربد نغمه مخصوصی تهیه و خسرو را از حادثه آگاه کرد. پروفسور بیلی (BAILY) در یکی ازمقاله‌های خود که در سال هزار و نهصد و سی و چهار نوشته شده، آورده است: «باربد از موسیقی دانان و نوازندگان به نام و از بزرگترین آهنگسازان دوران خسرو پرویز بود. بسیاری از الحان و نواهای موسیقی که هنوز بعضی از آنها با همان نام در ردیف دستگاه های موسیقی کنونی ما باقیمانده است، از ساخته ها و پرداخته های او می‌دانند و برخی نیز اختراع مقامات را به او نسبت می‌دهند.
می گویند باربد برای هر روز از هفته آهنگی ساخته بود که آن را هفت خسروانی می گفتند و این آهنگ های هفت گانه در کتاب های تاریخ و موسیقی به نام طرق السلوکیه مشهور است. همچنین برای هر روز از سی روز ماه، لحنی ساخته بود که به نام «سی لحن باربد» معروف است.» در این رساله قید شده است که سازهایی نظیر دومبلک (DUMBALAK)، رباب، شیشک (SESk) ، کانار (kannar)، تنبور(TANBUR)، بربوت (BARBUT) و... از جمله سازهای موجود در ایران باستان بوده است. گفته می‌شود که باربد سیستم موسیقی خاصی بنا کرد که شامل هفت مقام شاهی (خسروانی)، سی لحن و سیصد و شصت دستان یا لحن مترادف روزهای هفته، ماه و سال تقویم ساسانی بوده است. هر روز یکی از آنها را که مناسب بوده می نواخته است تا خسرو از تکرار نغمات موسیقی خسته نشود. نغمه‌ها و مقام های مذکور امروزه شناخته شده نیست، اما بعضی از اسامی آنها در نوشته‌های الکندی، ابن زیله و نظامی ذکر شده است. نظامی اسامی سی لحن باربد را که برای سی روز ماه ساخته در کتاب خسرو و شیرین آورده و مطلب را با این شعر آغاز کرده است:


ستای باربد آواز در داد
سماع ارغنون را ساز در داد
نام هایی که نظامی در خسرو و شیرین آورده، معلوم نیست نغمات اختراعی باربد باشد اما چون نام اغلب آنها فارسی خالص است و دیگران هم همین نام ها را کم و بیش از او ذکر کرده اند، می توان با حدس نزدیک به یقین گفت که این نغمات یادگار دوره ساسانی است. نغمه هایی از قبیل: گنج باد آور، آرایش خورشید، مشگدانه، نیمروز، رامش جان، نوشین باده، نوروز، شبدیز، کبک دری، کیخسروی، سبزه در سبزه، سروستان، ماه، شادروان مروارید.


روح اله خالقی در کتاب سرگذشت موسیقی ایران، دست خطی از میرزا عبداله آورده است که در آن چنین اشاره شده است: بسیار تأسف انگیز است که از نغمات و سرود های زمان پیش، در عصر حاضر مااثری باقی نمانده است و آن همه لطایف قیمتی چنان در پرده فراموشی متواری شده اند که علامت وجود آنها نیز محو و نابود است. مثلا از گنج کاروان، شادروان مروارید، اورنگ، مشک دانه، تار نوروز، راه شبدیز، نوش باده، نیم روز، بانگ سبزه، که از الحان سی گانه باربد موسیقی دان بوده و حضرت اجل شیخ نظامی در صفت باربد همه آن ها را شرح داده اند، امروز نشانه ای در عالم موسیقی ایرانی یافت نمی شود.
پر دور نرویم و به قرن های گذشته رجوع نکنیم. شاید آوازهای پنجاه سال قبل هم در خاطر ما محفوظ نباشد. علاوه بر این، در منظومه‌های دیگری که تحت عنوان خسرو و شیرین یا شیرین و خسرو به تقلید از نظامی در قرون بعد از او، سروده شده، نیز می‌توان به جلوه‌ها و توصیف‌هائی از هنرمندان موسیقی برخورد کرد. در این میان، مضامین اشعار نظامی گواه بر این حقیقت است که باربد و نکیسا نمایندگان یک سنت هنری و ادبی بوده‌اند و در دوره ساسانی شعر با موسیقی همراهی داشته است. البته روایت های دیگری نیز درباره باربد وجود دارد، یکی از این روایت ها پسوند بد با بذ است که در دوره ساسانی به کار می رود. در این دوره هنگامی که رئیس یک بخش دولتی را نام گذاری می کردند، پسوند بذ را به آن اضافه می کردند مانند سپهبذ یا ارتش بذ که بالاترین مقام نظامی در این دوره بود. با توجه به این موضوع واژه بار به معنای رامشگران و خنیاگران بود که با پسوند بذ یا بد همراه شده است.


البته ممکن است باربد یا باربذ به طور عام به رئیس خنیاگران اطلاق می شده است. البته در صحت و سقم این مطلب بین پژوهشگران اتفاق نظر نیست. از دیگر موسیقی دان های این دوره نکیسا است که درست معلوم نیست که ایرانی بوده یا یونانی. او را در نواختن چنگ ماهر دانسته اند و نامش هنوز بر سر زبان هاست. درتمام تحقیقات گوناگونی که در زمینه موسیقی جهان و ایران صورت گرفته، به نحوی به باربد و نکیسا اشاره شده است.
بعضی از تاریخ نویسان و محققان ایرانی و اروپایی اسامی الحان قدیم موسیقی را گرد آورده و در اینکه کدام یک از آنها مربوط به دوره ساسانی است، سخن ها گفته اند. عباس آشتیانی در بررسی فرهنگ ها و دیوان شعرا نام تعدادی از نغمه های موسیقی را جمع آوری کرده و آنها را در مجله کاوه در مقاله ای نوشته است: پالیزبان، سبز بهار، باغ سیاوشان، راه گل، شاد باد، تخت اردشیر، گنج سوخته، دل انگیزان، خسروانی، نوروز (بزرگ و کوچک و خارا)، جامه دران، نهفت، در غم، گلزار، روشن چراغ، گل نوش، زیر افکن. موسیقی دوره ساسانی مخصوصا در زمان خسرو پرویز بیشتر ترقی کرد. خسرو دوم (خسرو پرویز)‌ پیش از دیگر شهریاران ساسانی به موسیقی توجه داشت به طوری که در مراسم افتتاح سد دجله، موسیقی دانان چون ساتراپ ها (استانداران) در آن جشن شرکت دارد.


قبل از موسیقی ردیفی که عمر آن تقریبا از زمان قاجار آغاز شده است، موسیقی ایران قبل از اسلام بر پایه لحن های باربد موسیقی دان دربار ساسانی اجرا می شد. او به همراه دیگر موسیقی دان های دربار، سرکش، بامشاد، رامتین، آزادوار، کوسان، آفرین، خارکش، خسروانی، کاسه کر و نکیسا این الحان را ساخته است. تجمل سلطنت ساسانیان از دلایلی است که ثابت می کند، موسیقی در آن دوره آبرو و احترام و رونق و اعتباری داشته، به ویژه که بعضی از شاهان این سلسله از قبیل بهرام گور و خسرو پرویز مردمی عشرت دوست و عیش طلب و خوشگذران بوده اند. دلیل دیگر بر اهمیت موسیقی دوره ساسانی اینکه اعراب پس از فتح ایران موسیقی ایرانی را عینا اقتباس کردند.
بسیاری معتقدند آهنگ های زیبای ایرانی به وسیله معماران و بنایان ایرانی که در عصر عبداله بن زبیر به تعمیر خانه کعبه مشغول بودند، بین اعراب متداول شد و افرادی چون سعید بن مسجح و نشیط فارسی و ابن محرز و یونس کاتب موسیقی ایرانی را بین اعراب رایج کردند. مزدک در زمان خسرو اول، انوشیروان مروج آئینی شد با بنیان موسیقی، یعنی خدای یگانه را به صورت سلطانی تصور می کرد که بر تختی در آسمان ها قرار دارد و در برابرش چهار نیروی مدبر یا چهار فرمانبر ایستاده اند و یکی از آنها نماد موسیقی است.


به عقیده مزدک که در زمان قباد ساسانی مذهبی نو آورده بود، خداوند آسمان ها مانند پادشاهی برتخت نشسته و چهار قوه یعنی شعور و عقل و حافظه و شادی در پیش او ایستاده اند. و این چهار قوه به دستیاری شش وزیر امور عالم را اداره می کنند و وزیرها در میان دوازده روح در حرکتند که یکی از این ارواح «خواننده» است. قوه شادی که نماینده موسیقی است در نظر مزدک اهمیتی معادل سه قوه دیگر دارد و این عقیده شاید از اوضاع زمان ساسانی در عقاید مزدک نفوذ کرده باشد.
زیرا همانطور که ساسانیان مخصوصا بعضی از شاهان این سلسله برای طبقه نوازندگان و سرایندگان مرتبه خاصی تشکیل داده بودند و آنها را احترام می کردند، مزدک هم یکی از قوا را که در نزد خدا محترم بوده قوه شادی و موسیقی تصور کرده است. در هر حال موسیقی قبل از اسلام را باید یک نوع موسیقی عملی دانست. اما به نظر می آید قاعده و نظمی بین صوت ها و لحن ها پیدا نکرده بودند. در دوره اسلامی با توجه به قاعده های موسیقی که فیلسوفان یونانی طرح کرده بودند، نهضتی در موسیقی ایران پدید آمد.


(یک). تاریخ نویسان ایرانی و عربی این نام را باربد یا فهلبد نوشته اند (فهلبد معرب پهلبد فارسی است). اما آن را در خط پهلوی بهلبذ یا بار بذ (badh) می خواندند و چون در نسخ خطی فارسی غالبا بین ب و پ امتیازی نمی گذارند، این کلمه پهلبذ نیز خوانده می شده است و به غلط آن را از ریشه پهلو شمرده اند. از طرف دیگر اگر اصل این کلمه پهلبد بود، هرگز آن را باربذ نمی توانستند بخوانند. پس بدون شک صحیح ترین صورت این اسم باربذ است. (نقل از کتاب ایران در زمان ساسانیان)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد